طراحی و بهینه سازی سایت با مهدی محمدی دهقانی

گمگشته … شعر مهدی محمدی دهقانی

گمگشته … شعر مهدی محمدی دهقانی . در تو گم شدم یا در خودم یا در مفهوم مشترکی از ما شدن. نمی دانم اما انچه را که می دانم این است که دوستت دارم…

 

“گمگشته”

در شب چشم مستت گم شده ام

روشنی کو؟ نور کجاست؟

ته چشمان تو نوری هست انگار

در ته تاریکی

فرشته ای با چراغی کوچک راهنمایم شده است

من ته چشمان تو را می خواهم

تا دوباره آغاز شوم

چشم تو دروازه دل دیوانه توست

اول راه کجاست؟

دل من بی تاب است

این چشم که داری می ناب است

من مست و غزل خوان شده ام

ای شراب ۱۰۰ ساله

هزاران سال است در پی تو می گردم

تا دل از میکده عشق تو جامی گیرد

به چشمان تو من محتاجم

مثل انگور به زمان

جای من آنجاست

در آن نزدیکی ها

دو قدم آنطرف تر از دوری ها

قدمی مانده به خوبی ها

ای همه خوبی، من به تو نزدیکم

نفسهایت می گویند … می خوانند

من امشب به میهمانی رویا آمده ام

من امشب تا انتهای خدا آمده ام

نور به نور

راه به راه

جام به دست

پُر پُر کن جامم را

هم اکنون با یک نگاه

که راه دراز است

آه! خستگی ها مرا می پایند

نا امیدی ها همه دندان به هم می سایند

گمگشته … شعر مهدی محمدی دهقانی . در تو گم شدم یا در خودم یا در مفهوم مشترکی از ما شدن. نمی دانم اما انچه را که می دانم این است که دوستت دارم…

و خورشید آرام

سرک می کشد از پنجره ام

من از صبح بیزام

چونکه با آمدنش تو را می قاپد

ای همه رویای من

باز روز شد

مستی ام کو

آه خدایا تو بگو با من

هستی ام کو؟ هستی ام کو؟

سروده مهدی محمدی دهقانی www.mmd.name

 

دیدن همه شعرهای مهدی محمدی دهقانی

 

کلیپی هم برای این شعر ساخته ام که می توانید با کلیک روی متن پایین تماشا کنید.

کلیپ عاشقانه با نام گمگشته

 

کلمات کلیدی مرتبط با کلمه “گُمگشته”

 

 

خروج از نسخه موبایل